درست مثل ماهی قرمزی که ماهیگیران با تور به ساحل کشیده اند. او از کجا می دانست که آنها چه آرزویی داشتند، که او بلوند می شد. با این حال، او همچنین باید آرزوی دوم خود را محقق می کرد - اجازه دادن به آنها در تمام شکاف هایش. من فکر می کنم او به آرزوی سوم خود نیز خواهد رسید - مکیدن ماشین! بنابراین اکنون او باید کمی بیشتر از پدربزرگ افسانه در خشکی بماند. چون انگار دوست داره مکیدن و قورت دادن رو هم دوست داشته باشه!
برای هر سه رابطه جنسی یک آزمون قدرت بود، و می توانم بگویم که بلوند و سبزه هر دو شایسته این آزمایش بودند و توانایی او را برای خشنود کردن پسر نشان می داد. تحت تأثیر بی قراری مردی که همه سوراخ ها را کار می کرد، توجهی به گریه های فاحشه ها نداشت. ژست سبزه با پاهایش به سمت بالا بیش از همه تحت تأثیر قرار گرفت - با چنین راحتی و چابکی الاغ پسر می پرد و خروس هدفش را می داند.
ewww!